چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۲ - ۰۵:۰۷
۰ نفر

20سال پیش وقتی از خانه قدیمی پدری‌ام در خیابان شکوفه در شرق تهران، اسباب‌کشی کردیم و آمدیم به طرف غرب در حوالی خیابان آذربایجان، احساس می‌کردم به یک محله غریب آمده‌ام اما کم‌کم، همسایه‌ها و کاسب محل و رفتگر زحمتکش و باقی آدم‌های دوروبرم را شناختم و دوباره احساس هم‌محله‌ای بودن در من شکوفا شد.

طنز

  اینکه می‌گویند زمانه کار خودش را می‌کند، خیلی بی‌ربط نیست؛ چون تا چشم به هم زدیم خانه‌های قدیمی با آن حیاط‌های باصفا و تک‌وتوک درخت میوه و گل‌های زیبا و حوضی که یادگار گذشته بود، به خاطره‌ها پیوستند و جایشان را دادند به آپارتمان. تفاوت عمده آپارتمان‌نشینی با خانه‌های قدیم و سابق در این است که همسایه‌ها تندوتند می‌روند و جایشان را به آدم‌های جدید می‌دهند. تا می‌آییم با یک همسایه جدید چاق‌سلامتی کنیم فردا می‌بینیم با چهره تازه‌ای روبه‌رو شده‌ایم.

در این آمدوشدها، بالاخره یک خانواده پراولاد 8-7 نفره همسایه روبه‌رویی ماشد؛ آدم‌های خونگرم و شاد و به شدت اهل رفت‌وآمد با اقوام و بستگان و میهمانی دادن و میهمانی گرفتن! تا اینجایش از محسنات بود اما عیب اساسی‌شان تبدیل کردن آپارتمان به محل کسب و کار است؛ آن هم مشاغلی که دائم در حال تغییر هستند؛ یک روز آرایشگاه زنانه داریم، روز دیگر کلاس آواز و به تازگی تهیه و توزیع غذا. چشمتان روز بد نبیند که از بام تا شام صدای دیگ و قابلمه مثل یک ارکستر ناموزون، توی گوش ما بود و از بس بو و طعم غذاهای مختلف در شب و روز توی دماغمان می‌دوید که از اشتها و غذا خوردن افتاده بودیم!

تا اینجا را به قول معروف داشته باشید که گویا ما ناشکری کردیم و تهیه و تولید غذای سنتی و اقسام چلوکباب و چلوخورشت ودلمه و آش رشته، جایش را به فست فود و پیتزا داد. نوع مشتری هم تغییر کرد و دائم صدای بوق و ترمز ماشین، جلوی خانه ما بلند بود. تا هفته پیش که ناگهان،‌سروصدا خوابید و مطلع شدیم همسایه حرفه‌مند ما روی آورده به تولید لباس کودک!... گوش شیطان کر. حالا جز ترنم چرخ خیاطی سروصدای دیگری نداریم و دعا می‌کنیم که به این زودی‌ها آنها به فکر تغییر شغل نیفتند و خواب چند شب پیش من هم تعبیر نشود. بله، خواب دیدم که همسایه آپارتمان کناری را خریده و مجموعه را تبدیل به سالن اجتماعات برای عروسی‌ها و... کرده است!

خوش‌خیال

کد خبر 219529

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز